جمله سازی با حرف حـ ح مناسب دبستان

جمله سازی با حرف حـ ح مناسب دبستان

سلام دوستان عزیز الگاسه با شروع شدن مدارس همیشه این دغدغه رو داریم که بچه های دبستانی بتونن تکالیفشون رو به راحتی انجام دهند مخصوصا کلاس اولی ها که توی درس جمله سازی نیاز به کمک دارند تا ایده های خوب پیدا کنند .

در این پست ما برای شما تعداد زیادی جمله با استفاده از کلماتی که حرف ( حـ ح ) دارند آماده کردیم. اما تفاوت کار ما آنجایی است که ما با تفکیک موضوعی کار شما را خیلی راحت کرده ایم .

جمله سازی با حرف حـ ح

دیکته با حرف ( حـ ح ) و موضوع امام حسین (ع)

حضرت امام حسین (ع) در کربلا به خاطر حق جنگید.

حرم امام حسین (ع) در شهر کربلا قرار دارد.

حضرت زینب (س) خواهر امام حسین (ع) بود و او را خیلی دوست داشت.

 حسین (ع) برای خوشبختی مردم جان خود را فدا کرد.

هر سال مردم در ماه محرم به یاد امام حسین (ع) عزاداری می‌کنند.

حضرت امام حسین (ع) به ما درس شجاعت و محبت آموخت.

حسینیه‌ها در ماه محرم پر از جمعیت می‌شوند.

حماسه‌ عاشورا یادآور فداکاری امام حسین (ع) است.

حضرت امام حسین (ع) با یارانش برای حق و حقیقت جنگید.

یاد امام حسین (ع) در قلب ما همیشه زنده است.

جمله سازی با حرف ( حـ ح ) و موضوع حوله

حتما! در اینجا ۲۰ جمله ساده و مناسب با کلمه‌ی “حوله” برای بچه‌های دبستانی آورده‌ام:

من بعد از حمام حوله‌ام را دور خودم می‌پیچم.

حوله‌ام صورتی و خیلی نرم است.

هر شب قبل از خواب حوله‌ام را روی رخت‌آویز می‌گذارم.

حوله‌ی بابا بزرگ‌تر از حوله‌ی من است.

مامان همیشه حوله‌های تمیز را در کمد می‌گذارد.

وقتی سردم می‌شود، حوله‌ام را دور خودم می‌پیچم.

حوله‌ام خیس شده و باید آن را خشک کنم.

بعد از استخر، از حوله‌ی بزرگ استفاده می‌کنم.

حوله‌ها را باید هر هفته بشوییم.

من حوله‌ی نرم و لطیف را دوست دارم.

حوله‌ام را کنار حمام می‌گذارم تا راحت پیدا کنم.

وقتی از خواب بیدار می‌شوم، با حوله صورتم را خشک می‌کنم.

وقتی به سفر می‌رویم، همیشه حوله‌ام را همراه می‌برم.

من حوله‌ام را با خواهرم عوض نمی‌کنم.

مامان حوله‌ها را در آفتاب پهن می‌کند تا خشک شوند.

رنگ حوله‌ی من سبز است و زیبا است.

برای ورزش هم باید حوله‌ی تمیز داشته باشم.

حوله‌ام بوی خوب می‌دهد چون مامان آن را شسته است.

وقتی دستهایم را می شویم ، دست‌هایم را با حوله خشک می‌کنم.

حوله‌های کوچک مخصوص دست و صورت هستند.

این جملات ساده و قابل درک برای بچه‌های دبستانی هستند و با کلمه‌ی “حوله” جمله‌های مختلفی را شامل می‌شوند.

 

میدونستید ما کلی حوله زیبا داریم ؟

دیکته با حرف ( حـ ح ) و موضوع حادثه

حادثه یعنی اتفاقی که ناگهان رخ می‌دهد.

همه باید در زمان حادثه آرامش خود را حفظ کنند.

حادثه‌ها می‌توانند کوچک یا بزرگ باشند.

حیوانات هم ممکن است در حادثه‌ها آسیب ببینند.

حادثه گاهی در هنگام بازی در حیاط اتفاق می‌افتد.

همیشه باید حواسمان به اطراف باشد تا از حادثه جلوگیری کنیم.

هنگام حادثه باید با کمک گرفتن از دیگران مشکل را حل کنیم.

حادثه‌ها گاهی تجربه‌های مهمی برای ما می‌شوند.

هر حادثه‌ای به ما یاد می‌دهد که بیشتر مراقب باشیم.

حضور یک بزرگ‌تر در زمان حادثه لازم است.

دیکته با حرف ( حـ ح ) و موضوع حرف زدن

در اینجا ۱۰ جمله با حرف «ح» و موضوع «حرف» برای بچه‌های دبستانی آورده‌ام:

حرف‌های خوب زدن باعث خوشحالی دیگران می‌شود.

همه باید حرف راست بزند.

حرف‌های دوستانه باعث دوستی می‌شود.

حرف زشت باعث ناراحتی دیگران می‌شود.

همیشه باید با حرف‌های محترمانه صحبت کنیم.

حرف‌های پدر و مادر را باید گوش کنیم.

حرف‌های خنده‌دار حالمان را خوب می‌کند.

حرف زدن درباره‌ی علاقه‌هایمان خیلی جالب است.

حضور دوستان خوب به ما کمک می‌کند حرف‌های خوبی بزنیم.

جمله سازی با حرف حـ ح

جمله سازی با حرف ( حـ ح ) و موضوع حیوانات

در اینجا ۱۰ جمله با حرف «ح» و موضوع «حیوانات» برای بچه‌های دبستانی آورده‌ام:

 حیوانات هم مثل ما نیاز به خانه و غذا دارند.

حواسمان باید به حیوانات خانگی‌مان باشد.

حیوانات در طبیعت برای زندگی خود تلاش می‌کنند.

حشرات کوچک‌ترین حیوانات روی زمین هستند.

حیوانات جنگل جایگاه ویژه‌ای در طبیعت دارند.

حیاط خانه‌ی مادربزرگم گاهی محل بازی حیوانات است.

حیوانات اهلی برای انسان‌ها خیلی مفید هستند.

حواسمان باشد به حیوانات آسیب نزنیم.

حوصله‌ام سر می‌رود وقتی نمی‌توانم حیوانات را ببینم.

همیشه باید با حیوانات با احترام رفتار کنیم.

این جملات ساده و برای بچه‌های دبستانی قابل فهم هستند و به خوبی موضوع «حیوانات» را با حرف «ح» بیان می‌کنند.

جمله سازی با حرف حـ ح

لطفا مقالات زیر را هم بخوانید

خواص خرمالو چیست ؟

مقدمه

با فرارسیدن فصل پاییز همیشه سر و کله خرمالوهای شگفت انگیز توی مغازه های میوه فروشی پیدا میشود پس وقتش است تا خواص خرمالو را بدانیم . خیلی ها این میوه را دوست دارند و بعضی هم چندان رابطه خوبی با آن ندارند.

اکثرا وقتی در پاییز برگ درختان میریزد میوه های نارنجی خرمالو با درخشش خود زیبایی بی مثال به محیط اطراف میدهند.

خرمالو چیست

قبل دانستن خواص خرمالو بهتر است بدانیم خرمالو میوه ای است که ریشه ای چینی دارد . خرمالو از تیره دیوسپیروس (Diospyros) می باشد . میوه رسیده آن طعمی شیرین و لذیذ دارد. بافت آن نرم و دلنشین است .

خواص خرمالو

انواع خرمالو کدام است ؟

کلا خرمالو ها به دو دسته تقسیم میشوند . قابض و غیر قابض . قابض آن دسته از خرمالو ها هستند که نمیشود آنها را قبل از رسیدن کامل خورد و باید صبر کنید تا به طور کامل نرم و رسیده شود. خرمالو غیر قابض نیاز به نرم شدن ندارد و میشود میوه آن را درحالیکه هنوز سفت است با پوست نیز خورد. هرچند میتوان آن را بصورت رسیده هم خورد .

البته خواص خرمالو در بیشتر انواع آن با یک دیگر مشترک است و تفاوت ها بیشتر در ظاهر و طعم آن ها می باشد

خرمالوی فویو این نوع خرمالو که به نام “فویو” نیز شناخته می‌شود، گرد و صاف با پوستی نازک و براق است. طعم آن شیرین و ملایم است و می‌توان آن را حتی زمانی که کاملاً رسیده نیست مصرف کرد.

خرمالوی هاشیا: این نوع خرمالو باید کاملاً رسیده شود تا بتوان آن را خورد، زیرا در حالت نارس طعمی تلخ و گس دارد. وقتی کاملاً رسیده می‌شود، بافت آن ژله‌ای و طعم آن بسیار شیرین است.

خرمالوی سیبی این نوع خرمالو به دلیل شکل و اندازه‌اش به “خرمالوی سیبی” معروف است. پوست آن نازک و گوشت آن نرم و شیرین است و نیازی به رسیدن کامل برای مصرف ندارد.

خواص خرمالو

خرمالوی ایرانی این نوع خرمالو در ایران بسیار محبوب است و شکل بیضی دارد. طعم آن شیرین و بافتی نرم و کمی آبدار دارد.

خرمالوی تاموپان  این نوع خرمالو که در اصل از چین آمده، شکلی منحصر به فرد دارد. ظاهر میوه آن پهن است و در قسمت نزدیک به شاخه فرورفتگی دارد . پوست آن نسبتاً ضخیم‌تر است و طعم آن شیرین و ملایم است. تاموپان باید کاملاً رسیده شود تا طعم تلخ و گس آن از بین برود.

خرمالوی آمریکایی (دیوسپیروس ویرجینیانا) این نوع خرمالو بومی آمریکا است و اندازه‌ای کوچک‌تر از انواع ژاپنی دارد. طعم آن به شیرینی می‌زند اما وقتی رسیده نباشد بسیار گس است. خرمالوی آمریکایی بیشتر برای تهیه مربا و دسرها استفاده می‌شود.

خرمالوی بلک سپوت (خرمالوی سیاه ) این نوع در مناطق گرمسیری کشت می‌شود و به نام “خرمالوی شکلاتی” نیز شناخته می‌شود، زیرا گوشت داخلی آن وقتی کاملاً رسیده می‌شود، به رنگ قهوه‌ای تیره (شبیه به شکلات) تغییر می‌کند. طعم آن بسیار شیرین و دلپذیر است.

خواص خرمالو سیاه

 خرمالوی وحشی): این نوع بیشتر در جنگل‌های مناطق معتدل و نیمه‌گرمسیری می‌روید. میوه‌ای کوچک‌تر و نسبتاً گس دارد، اما پس از رسیده شدن طعمی شیرین و مطلوب پیدا می‌کند.

خواص خرمالو چیست ؟

خرمالو مملو از ویتامین‌ها، مواد معدنی و آنتی‌اکسیدان‌هایی است که هر کدام نقش مهمی در حفظ سلامتی دارند. برای نمونه، ویتامین C موجود در این میوه به تقویت سیستم ایمنی و کاهش خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی کمک می‌کند.

خواص خرمالو برای تقویت سیستم ایمنی بدن

خرمالو سرشار از ترکیبات گیاهی مفید و آنتی‌اکسیدان‌هایی مانند فلاونوئیدها و کاروتنوئیدهاست که با کاهش استرس اکسیداتیو به جلوگیری از آسیب سلولی کمک می‌کنند. مصرف این میوه می‌تواند خطر بیماری‌های مزمن مانند بیماری قلبی، سرطان، دیابت و زوال ذهنی را کاهش دهد. همچنین، آنتی‌اکسیدان‌های موجود در خرمالو به تقویت سیستم ایمنی و پیشگیری از سرماخوردگی کمک می‌کنند.

خواص خرمالو برای دیابت

پوست خرمالو دارای فلاونوئیدهایی با خواص ضد دیابتی و آنتی‌اکسیدانی است که از تشکیل محصولات گلیکاسیون پیشرفته (AGEs)، ترکیبات مضری مرتبط با دیابت و عوارض آن، جلوگیری می‌کند. این ترکیبات به محافظت در برابر اثرات مضر ناشی از قند خون کمک می‌کنند.

همچنین خرمالو منبع غنی از فیبر غذایی محلول است که با کند کردن فرآیند هضم کربوهیدرات‌ها، مانع از افزایش ناگهانی قند خون می‌شود.

خواص خرمالو برای دیابت

خواص خرمالو برای جلوگیری از بیماری قلبی

خرمالو با داشتن فیبر، آنتی‌اکسیدان‌ها و مواد معدنی می‌تواند به کاهش خطر بیماری قلبی و جلوگیری از انسداد عروق کمک کند. فیبر غنی از تانن موجود در آن نیز به‌ویژه در کاهش کلسترول بالا مؤثر است.

خرمالو و سلامت چشم ها

خرمالو می‌تواند به حفظ سلامت چشم‌ها کمک کند، زیرا یک وعده از این میوه بیش از نیمی از مقدار توصیه‌شده روزانه ویتامین A را که برای بینایی ضروری است، تأمین می‌کند. همچنین، لوتئین موجود در پوست خرمالو به محافظت از چشم‌ها در برابر بیماری‌ها کمک می‌کند.

ارزش غذای خرمالو

خرمالو سرشار از ویتامین‌های C، A، E، K و گروه B است و همچنین حاوی مواد معدنی مهمی مانند پتاسیم، منیزیم، کلسیم، فسفر، منگنز، آهن و مس می‌باشد. این میوه با داشتن آنتی‌اکسیدان‌های قوی، فواید شگفت‌انگیزی برای سلامتی به همراه دارد.

در ادمه جدول مربوزط به ارزش غذایی 100 گرم خرمالو را برای شما آماده کرده ایم

خواص خرمالو با جدول ارزش غذایی خرمالو

چرا خرمالو دهان را گس میکند ؟

خرمالو حاوی ماده تانین است ( tannins) که وقتی در مجاورت بافت دهان قرار میگیرد باعث گس شدن دهان میشود و حالت جمع شدگی به دهان میدهد. خرمالو های نارس دارای مقادیر زیادی تانین هستند و اگر خورده شود باعث گس شدن دهان میشود . هرچه خرمالو رسیده تر باشد تانین آن کاهش یافته و شیرین و لذیذتر میشود .

آیا خرمالو میتواند مضر باشد ؟

در کنار خواص خرمالو زیاده روی در مصرف این میوه میتواند مشکل ساز شود .

موارد آلرژیک خطرناکی برای مصرف خرمالو گزارش نشده است اما آنچه تا کنون وجود داشته موارد زیر است .

حساسیت خوراکی : برخی افراد ممکن است به خرمالو حساسیت داشته باشند که می‌تواند علائمی مانند خارش، تورم یا حتی مشکلات تنفسی را ایجاد کند.

ایجاد مشکلات گوارشی: خرمالوی نارس حاوی تانن زیادی است که می‌تواند منجر به یبوست یا مشکلات گوارشی شود.

افزایش قند خون: خرمالو قند طبیعی بالایی دارد، بنابراین افرادی که دیابت یا مشکلات مربوط به قند خون دارند باید در مصرف آن احتیاط کنند، به‌ویژه اگر به‌طور روزانه و در مقادیر زیاد مصرف شود.

مزاج خرمالو چیست گرم است یا سرد ؟

به توجه طعم شیرین خرمالو مزاج آن گرم و تر است . این میوه برای افرادی با طبع سرد و خشک مفید می باشد .

نتیجه گیری خواص خرمالو

در نتیجه، خرمالو میوه‌ای مغذی و مفید است که با داشتن ویتامین‌ها، مواد معدنی و آنتی‌اکسیدان‌های فراوان می‌تواند نقش مهمی در حفظ سلامت بدن ایفا کند. این میوه به تقویت سیستم ایمنی، بهبود سلامت چشم‌ها، کاهش خطر بیماری‌های قلبی و کنترل قند خون کمک می‌کند. با این حال، مصرف آن باید به‌صورت متعادل و در حالت رسیده باشد تا از بروز عوارض احتمالی مانند مشکلات گوارشی یا افزایش قند خون جلوگیری شود. در کل، افزودن خرمالو به رژیم غذایی می‌تواند انتخابی هوشمندانه برای ارتقای سلامتی باشد.

لطفا مقالات زیر را هم بخوانید

8 لقمه خوشمزه برای مدرسه

با شروع مدارس دوباره مامان ها و خانواده ها با چالش درست کردن لقمه خوشمزه برای مدرسه روبرو شده اند . در این مقاله دوست داریم چند میان وعده و لقمه خوشمزه برای مدرسه را به شما پیشنهاد و آموزش دهیم تا کمی خیالتان از بابت خوراکی سالم برای بچه ها در مدرسه راحت بشود.

ویژگی های یک لقمه خوشمزه برای مدرسه چیست ؟

استفاده از آن برای بچه ها راحت باشد. مثلا نیاز به ظرف خاصی نداشته باشد یا در دست گرفتن و خوردن آن سخت نباشد.

کیسه های فریزر یا ظروف مناسب برای خوراکی ها استتفاده کنید.

سعی کنی کالری خوراکی نسبت به حجم آن مناسب باشد و اصطلاحا مقوی باشد.

سعی کنید خوراکی های مدرسه خیلی از مواد قندی مثلا شکلاتهای شیرین و مرباهای پر شکر نباشد.

حتما از میوه ها در میان وعده استفاده کنید.

از خوراکی های ناسالم مثل چیپس و آب نبات پرهیز کنید

حال که ویژگی های یک لقمه خوشمزه برای مدرسه را دانستیم بهتره بریم سراغ چند پیشنهاد برای این میان وعده مهم کودکان. البته من در اینجا قصد ندارم طرز تهیه این لقمه های خوشمزه رو به شما بگم چون همه شما در آشپزی استادید و البته این خوراکی های مدرسه هم جز غذاهای ساده به حساب می آیند.

در اینجا بیشتر میخواهم ایده های میان وعده مدرسه و دلایل انتخاب آنها را به شما بگویم .

ایده های لقمه خوشمزه برای مدرسه

  1. لقمه نان و پنیر و گردو
  2. لقمه کره و عسل طبیعی
  3. لقمه نان و مرغ
  4. لقمه سیب زمینی و تخم مرغ
  5. ساندویچ الویه
  6. ساندویچ ماکارونی
  7. لقمه تن ماهی
  8. ساندویچ ژامبون

لقمه نان و پنیر و گردو

یاد روزهای قدیم و مدرسه های خودمان افتادم. لقمه نان و پنیر که مادران یا پدرانمان برای مدرسه توی کوله پشتی ما میگذاشتند و ما راهی مدرسه می شدیم .

اما پنیر در کنار داشتن کلسیم طبعی سرد دارد پس میتوانیم با خوراکی هایی با طبع گرم مثل گردو ، خرما ، زیره و عسل آن را اصلاح کنیم.

در ضمن گردو میتواند تعادل بین کلسیم و فسفر بدن را برقرار سازد پس میتوانید مقدار متناسبی گردو هم توی لقمه نان و پنیر فرزندتان بگذارید.

لقمه خوشمزه برای مدرسه

لقمه کره و عسل طبیعی

کره جز خوراکی هایی است که با نان سرو میشود ولی معمولا با یک چیز شیرین همراه میشود. بیشتر مردم با مربا آن را همراه میکنند اما اگر جز کسانی هستید که دوست دارید بچه ها زیاد مواد قندی و حاوی شکر مصرف نکنند میتوانید به جای استفاده از مربا از عسل طبیعی در لقمه میان وعده مدرسه استفاده کنید.

عسل خاصیت ضد آلرژی و ضد التهابی دارد و با تقویت سیستم ایمنی بدن کودکان ما آنها را از گزند بیماری هایی مثل سرماخوردگی دور میکند

لقمه نان و مرغ

با توجه پروتئین موجود در گوشت مرغ یک گزینه مناسب برای روزهایی است که بچه ها زنگ ورزش دارند . چون هضم گوشت مرغ برای معده ساده است و انرژی لازم را به بچه ها میدهد تا در هنگام ورزش و بازی در مدرسه توان کافی داشته باشند .

 مدل طبخ مرغ هم میتواند با ذائقه فرزند شما هماهنگ باشد. مثلا مرغ میتواند آب پز و طعم دار شده یا گریل و کبابی شده باشد .

 در ضمن میتوانید از برش های گوجه فرنگی یا دانه های زیتون که هسته آن را جدا کرده اید در لقمه خوشمزه مدرسه استفاده کنید.

لقمه خوشمزه برای مدرسه

لقمه سیب زمینی و تخم مرغ

سیب زمینی دارای پتاسیم، فسفر، ویتامین‌های گروه B و ویتامین C و همچنین آنتی اکسیدان‌ها، فیبر و کربوهیدرات می‌باشد. همچنین تخم مرغ حاوی ویتامین A ، فولات ویتامین گروه B ، فسفر و ویتامین E است . هم تخم مرغ و هم سیب زمینی جز مقوی ترین مواد هستند و در ترکیب با هم و غلات نان میتوانند یک لقمه خوشمزه مدرسه مقوی باشند. البته سیب زمینی کمی چاق کننده است و اگر کودک شما اضافه وزن دارد لقمه کوچک سیب زمینی و تخم مرغ برای او آماده کنید .

در ضمن زرده تخم مرغ به دلیل چربی بالا دیر هضم است پس سعی کنید از مقدار کمی زرده در لقمه فرزندتان استفاده کنید .

لقمه خوشمزه برای مدرسه

ساندویچ الویه یک لقمه خوشمزه برای مدرسه

ساندویچ الویه نسخه پیشرفته تر و لذیذتر لقمه سیب زمینی و تخم مرغ است. البته به خاطر استفاده از سس مایونز در الویه این یک خوراکی چرب به حساب می آید. پس بهتره دفعات کمتری در برنامه میان وعده های مدرسه کودکان طی یک ماه استفاده شود.

حتی المقدور سعی کنید آن را با سینه مرغ یا ژامبون خانگی ( بدون نگه دارنده ) و مقدار کمتری سس مایونز درست کنید

ساندویچ ماکارونی

باز هم یک نوستالوژی . ساندویچ ماکارونی یکی از لقمه های خوشمزه مدرسه است که به دلیل داشتم ویتامین A و پتاسیم و اسید فولیک برای پوست و مو بچه ها مفید است. در ضمن ماکارونی سرشار از کربوهیدرات است و می تواند به افزایش وزن کودک کمک کند.

البته اگر کودک شما اضافه وزن دارد دفعات کمتری برای او ساندویچ ماکارونی بگذارید و یا حجم این ساندویچ را کم درست کنید. سعی کنید ماکارونی را زیاد چرب درست نکنید تا هضم آن برای معده کودک راحتتر باشد.

لقمه خوشمزه برای مدرسه

لقمه تن ماهی

تن ماهی یک غذای خوشمزه ولی سلیقه ای است. اما بیشتر بچه ها آن را دوست دارند. تن ماهی حاوی امگا 3 ، پروتئین ، ویتامین B و سلنیوم ( خواص ضد سرطانی ) است .

 ترکیب های زیادی را میشود با تن ماهی زد و یک لقمه خوشمزه برای مدرسه درست کرد. از ساندویچ ساده تن ماهی با کمی زیتون تا ساندویچ تن ماهی با سیب زمینی و شوید و پیاز .

حتما تن ماهی را قبل از باز کردن 15 دقیقه بجوشانید و قبل از گذاشتن تن ماهی داخل نان سعی کنید روغن آن را بگیرید تا هضم آن برای کودک شما آسان باشد.

لقمه خوشمزه برای مدرسه

ساندویچ ژامبون

یکی از لذیذ ترین خوراکی های میان وعده مدرسه ساندویچ ژامبون بوده است.

اینجا نکته مهم این است که سعی کنید از ژامبون خانگی برای درست کردن این لقمه خوشمزه برای مدرسه استفاده کنید زیرا ژامبون های صنعتی حاوی نگه دارنده هستند و این در دراز مدت نمیتواند برای بچه ها خوب باشد.
سعی کنید از مصرف سس در درست کردن این ساندویچ پرهیز کنید تا هم این میان وعده سالمتر باشد هم هضم آن برای معده کودک شما آسانتر باشد.

نتیجه گیری لقمه خوشمزه برای مدرسه

سعی کنید میان وعده های بچه ها در مدرسه حاوی میوه ها نیز باشد تا شادابی بیشتری به بچه هدیه بدهید . یادتان نرود که اگر برایتان مقدور است گاهی یک لقمه اضافه هم در کیف کودکتان بگذارید تا اگر یکی از بچه های دیگر دلش از خوراکی کودک شما خواست فرزند شما آن را به دوستش بدهد. اینطوری هم دوستش خوشحال تر میشود و هم تمرینی برای نوع دوستی و بخشندگی برای فرزند شما خواهد بود.

لطفا مقالات زیر را هم بخوانید

تفریحات و سرگرمی های فصل پاییز چیست ؟

سرگرمی های فصل پاییز مثل برگ های رنگارنگ درختان پاییزی بسیار متنوع و لذت بخش می باشد . در پاییز نه هوای مانند تابستان خیلی گرم است که مثلا نشود به راحتی در طبیعت به گشت و گذار پرداخت و نه مانند زمستان خیلی سرد که همیشه بخاطر جلوگیری از سرما خوردن از خیلی از فعالیتها چشم پوشی کنیم.

در ادامه این مقاله با هم از تفریحات و سرگرمی های فصل پاییز صحبت میکنیم

بهترین سرگرمی های فصل پاییز چیست ؟

  1. چند فیلم و سریال خوب ببینید
  2. چند کتاب خوب بخوانید
  3. به باشگاه بروید و ورزش کنید
  4. ترشی درست کنید
  5. مهمانی جشن مهرگان ترتیب دهید
  6. بچه ها را به باغ وحش ببرید
  7. به پیاده روی در طبیعت یا پارک بروید
  8. رب بپذیرد
  9. به نواحی گرمسیر کشور سفر کنید
  10. بافتنی یاد بگیرید
  11. برای بچه ها با برگ کاردستی بسازید
  12. در جشنواره های  پاییزی شرکت کنید
  13. به جاده های کوهستانی بروید
  14. دوچرخه سواری کنید

لیست فیلم ها و سریال های پاییزی خودتان را آماده کنید

در پاییز که کم کم شبها رو به طولانی تر شدن می رود بد نیست که از این زمان استفاده کنیم و به عنوان یکی از سرگرمی های فصل پاییز چند فیلم سینمایی یا سریال که در روزهای پرهیاهوی تابستان فرصت تماشای آنها را نداشته ایم ، ببینیم. خوشبختانه کلی فیلم و سریال منتظر شما هستند و برای انتخاب لیست تان مشکلی ندارید.

سرگرمی های فصل پاییز که دیدن فیلم و سریال روی تخت گرم و نرم یکی از بهترین ایده ها است

لیست کتاب هایی که باید بخوانید را تهیه کنید

همیشه به عنوان یکی از استایل های تیپیکال پاییز خودمان را روی یک صندلی راک فرض کردیم درحالیکه یک شال گرم روی دوشمان است و یک کتاب رمان رو باز کردیم و تو دست دیگمون یه ماگ پر از چای هست. توی تراس خونه نشستیم و داریم لذت میبریم. به نظرم خیلی باکلاسه پس بیایید به عنوان یکی از سرگرمی های فصل پاییز تجربه اش کنیم.

در باشگاه ورزشی ثبت نام کنید

حالا بیایید یه کمی از فعالیت های درون گرایانه مثل فیلم و کتاب قاصله بگیریم. فصل پاییز به دلیل خنک تر بودن هوا فرصت خوبی برای فعالیت های ورزشی است . نزدیکترین و بهترین باشگاه نزدیک خونه رو پیدا کنید و برای یک رشته ورزشی مناسب خودتون ثبت نام کنید.

ترشی درست کنید

از قدیم یادمونه فصل پاییز فرصت درست کردن ترشی گل کلم بود. چون زمان برداشت گل کلم معمولا با پاییز مقارن میشه پس شما هم از قافله عقب نمونید و گل کلم و سرکه و هویج و سیر و سبزیجات رو به خط کنید تا بریم یه ترشی گل کلم خوشمزه برای آخر پاییز و اول زمستان درست کنیم.

سرگرمی های فصل پاییز میتواند درست کردن انواع ترشی باشد

به مناسبت جشن مهرگان مهمانی بدهید

به عنوان یک ایرانی بد نیست جشن مهرگان را دوباره زنده کنیم. از دیرباز مردم ایران این جشن رو گرامی میداشتند. زمانی بین 10 ام تا 16 مهرماه زمانی است که برای این جشن از آن یاد شده است. پس بد نیست از این فرصت استفاده کنیم و خانواده یا دوستانمان را برای یک عصرانه یا شام دعوت کنیم.

سرگرمی های فصل پاییز میتواند برگزاری جشن مهرگان به همراه خانواده باشد

بچه ها را به باغ وحش ببرید

درابتدای پاییز و شروع مدارس بچه ها تا بخواهند از فضای راحتی تابستان فاصله بگیرند و به مدرسه عادت کنند کمی برایشان سخت است. اگر توانستید یک روز جمعه آنها را به باغ وحش شهر خودتان ( اگر باغ وحش نداشتید یک تفریح دیگر ) ببرید تا کمی خستگی اوایل مدرسه از تن و ذهنشان بیرون برود.

به دوچرخه سواری بروید

دوچرخه سواری در پاییز به عنوان یکی از سرگرمی های فصل پاییز هم فال است و هم تماشا. درحالیکه در هوای خنک پاییز ورزش میکنید از طبیعت رنگارنگ پاییزی هم بهره میبرید.

به پیاده روی در پارک یا طبیعت بروید

جلسه تراپی ؟ نه مرسی من صدای خش خش برگ ها زیر پاهایم و بوی دود برگ ها که یکی داره اون دورها آتش میزنه را ترجیح میدهم. واقعا حس قدم زدن در فضای پاییزی پارک یا طبیعت از بهترین سرگرمی های فصل پاییز است.

سرگرمی های فصل پاییز که یکی از بهترین آنها قدم زدن به همراه عشقمان در پارک است

به جاده های کوهستانی بروید

ماشین رو روشن کنید و به دل جاده های کوهستانی بروید. اینجا پاییز متفاوتی را تجربه میکنید. درختانیکه روی سینه کوه بالا رفته اند و با برگ های طلای و نارنجی شما و جاده را در بر گرفته اند.

جمع کردن برگ های حیاط یا باغچه و اگر تونستید بسوزانیدشان

اگر خانه شما حیاط دارد و در حیاطتان درخت دارید پس به لیست سرگرمی های فصل پاییز شما یک مورد دیگر اضافه شد. تقریبا هفته ای دوبار مجبورید برگهای درختان رو جارو کنید و یک گوشه از حیاط یا باغچه جمع کنید . اگر توی روستا هستید میتوانید از سوزاندن برگ ها و تماشای شعله های آتش در غروب پاییزی لذت ببرید.

رب بپذید

یکی از نوستالژی های فصل پاییز ترکیب بوی پختن رب گوجه فرنگی و هیزم سوخته است. اگر در جایی هستید که میتوانید با هیزم اجاق درست کنید حتما به عنوان یکی از  سرگرمی های فصل پاییز این فرصت رو از دست ندهید و با هیزم رب گوجه درست کنید. این حس نوستالژی را برای کودکانتان هم به یادگار بگذارید.

البته اگر در فضای شهری هم زندگی میکنید میتوانید با خرید مقدار لازم آب گوجه فرنگی از مغازه های سبزی خرد کنی و اجاق گاز و صرف زمان حدودا 3 ساعته یک رب خوشمزه و بدون نگه دارنده برای خودتان بپذید.

اواخر پاییز به جاهای گرمتر کشور سفر کنید

جزیره های جنوبی کشور مثل کیش و قشم یا سواحل بندعباس رو در پاییز تجربه کنید. هوای خنکتر به شما این فرصت رو میده که تو جزیره و بندر فقط عرق نکنید و بتوانید از طبیعت و بازارگردی آنها هم استفاده کنید.

شهرهای کویری مثل اصفهان ، یزد ، کاشان و سمنان هم از گزینه های سفر پاییزی هستند.

در جشنواره های پاییزی شرکت کنید

گوش بزنگ باشید چون در پاییز معمول جشنواره های محلی یا فروش برگزار میشود. اگر هنر یا محصول خاصی دارید از این جشنواره ها به عنوان یکی از سرگرمی های فصل پاییز استقبال کنید چون هم شما را خوشحال میکند و شاید هم یک دستاورد مالی برایتان داشته باشد.

بافتنی یاد بگیرید و برای زمستان لباس ببافید

آیا دوست ندارید یک ژاکت با سلیقه خودتان داشت هباشید . خب اگر پشتکار خوبی داشته باشید میتوانید در اوایل پاییز بافتنی را یاد بگیرید و تا اواخر پاییز یک ژاکت خوشگل بافتنی داشته باشید. 

سرگرمی های فصل پاییز که یکی از آنها یاد گرفتن بافتنی می باشد

به عنوان یکی از سرگرمی های فصل پاییز برای بچه ها با برگ کاردستی بسازید

برگ ها ، شاخه ها و میوه های وحشی پاییزی یکی از بهترین گزینه ها برای ساختن یک کاردستی پاییزی با بچه ها است. لطفا بچه ها را هم در ساختن آن سهیم کنید تا خاطره و حس این کار درکنار هم در یاد بچه ها نیز بماند.

نتیجه گیری سرگرمی های فصل پاییز

همه میدونیم فصل پاییز خیلی خوبه. فرصت خیلی کارها رو دوباره بدست میارید. مثل قدم زدن در کنار عشقتون یا مهمونی های خانوادگی و دوستانه در شبهای پاییز. فقط باید همه ما بدونیم چطور از این تغییر طبیعت استفاده کنیم. چطور خودمون و دیگران رو خوشحال کنیم و چگونه برای عزیزانمان خاطره های خوب بسازیم. پس از پاییز لذت ببرید. من هم پاییز پر از امید و آرامش را برای شما آرزون میکنم.

لطفا مقالات زیر را هم بخوانید

بهترین انشاء درباره فصل پاییز

نوشتن انشاء درباره فصل پاییز می‌تواند تجربه‌ای لذت‌بخش و خلاقانه باشد. در اینجا چند نکته برای نوشتن یک انشاء جذاب و تاثیرگذار درباره فصل پاییز آورده شده است:

مقدمه:

    • در مقدمه، می‌توانید با توصیف کوتاهی از فصل پاییز شروع کنید. به عنوان مثال، می‌توانید از تغییر رنگ برگ‌ها، هوای خنک و نسیم ملایم پاییزی صحبت کنید.
    • هدف از نوشتن انشاء را بیان کنید. مثلاً می‌توانید بگویید که می‌خواهید زیبایی‌ها و ویژگی‌های منحصر به فرد فصل پاییز را به تصویر بکشید.

موضوع انشاء درباره فصل پاییز

انشاء درباره فصل پاییز که در آن خاطرات یک پیرمرد را با درخت خرمالوی پیر در فصل پاییز شرح میدهد. این انشاء مناسب دانش آموزان مقطع دبیرستان می باشد و شامل موضوع ، بدنه و نتیجه گیری است

موضوع انشاء : درخت خرمالو و پیرمرد 

مقدمه :

توی پارک کوچک و آرام  که دو کوچه پایین تر از خانه پیرمرد است ، درخت خرمالویی قدیمی و تنومند زندگی می‌کرد. این درخت با شاخه‌های گسترده و برگ‌های سبز و براقش، در تمام فصل بهار و تابستان زیبایی خاصی به پارک می‌بخشید. اما پاییز که می‌رسید، این درخت به یک شاهکار هنری تبدیل می‌شد.

بدنه : 

با آغاز پاییز، برگ‌های درخت خرمالو به تدریج رنگ‌های زرد، نارنجی و قرمز به خود می‌گرفتند. هر روز که می‌گذشت، پارک  بیشتر و بیشتر به یک تابلوی نقاشی تبدیل می‌شد. برگ‌ها به آرامی از شاخه‌ها جدا می‌شدند و به زمین می‌افتادند، فرشی از رنگ‌های گرم و دلنشین را بر روی زمین پهن می‌کردند.

درخت سخاوتمند میوه های زیبایش را برای کسانیکه می آمدند تا او را تماشا کنند آماده میکرد . میوه‌هایی که با رنگ نارنجی روشنشان، همچون جواهراتی درخشان در میان برگ‌های رنگارنگ می‌درخشیدند. هر روز صبح، پرندگان به سوی درخت می‌آمدند و با آوازهایشان، فضای پارک را پر از زندگی و نشاط می‌کردند.

اما این درخت خرمالو تنها یک درخت نبود. او شاهد لحظات بسیاری از زندگی انسان‌ها بود. در زیر سایه‌اش، کودکان بازی می‌کردند و با خنده‌هایشان، شادی را به پارک می‌آوردند. و پیرمرد که هر روز به پارک می‌آمد، ساعت‌ها در کنار درخت می‌نشست و خاطرات گذشته‌اش را مرور می‌کرد.

پیرمردی که زیر درخت خرمالو در پارک نشسته و موضوع انشاء درباره فصل پاییز است

یک روز پاییزی، پیرمرد به پارک آمد و روی نیمکت سبز رنگ زیر درخت خرمالو نشست. او به برگ‌های رنگارنگی که به آرامی از شاخه‌ها جدا می‌شدند و به زمین می‌افتادند، نگاه می‌کرد. هر برگ که می‌افتاد، خاطره‌ای از گذشته در ذهن پیرمرد زنده می‌شد. او به یاد روزهایی افتاد که با همسرش در این پارک قدم می‌زدند و از زیبایی‌های پاییز لذت می‌بردند.

پیرمرد به میوه‌های خرمالو نگاه کرد و به یاد آورد که همسرش چقدر این میوه‌ها را دوست داشت. به یاد می آورد که همیشه برای اینکه به همسرش ثابت کند هنوز جوان است به هر سختی که بود چند میوه خرمالو از شاخه های درخت میچید و به او تقدیم میکرد . پیرمرد با لبخندی تلخ به یاد آن روزها افتاد و اشک‌هایش به آرامی از چشمانش جاری شد.

درخت خرمالو با شاخه‌هایش به آرامی در باد تکان می‌خورد، گویی که می‌خواست پیرمرد را در آغوش بگیرد و به او آرامش بدهد. پیرمرد دستش را به سوی یکی از شاخه‌ها دراز کرد و برگ نارنجی رنگی را که هنوز به شاخه چسبیده بود، لمس کرد. او احساس کرد که درخت خرمالو هم خاطرات گذشته را به یاد می‌آورد و با او همدردی می‌کند.

پاییز به پایان می‌رسید و برگ‌های درخت خرمالو یکی پس از دیگری به زمین می‌افتادند. اما درخت خرمالو می‌دانست که این پایان نیست. او می‌دانست که پس از زمستان سرد و سخت، بهار دوباره خواهد آمد و او با برگ‌های سبز و تازه‌اش، زندگی جدیدی را آغاز خواهد کرد.

حالا دیگر کمی هوا سرد شده بود و پیرمرد باید زودتر به خانه میرفت . او می‌دانست که هرچند همسرش دیگر در کنار او نیست، اما خاطرات شیرینشان همیشه در قلبش زنده خواهند ماند. و درخت خرمالو، با شاخه‌های گسترده و برگ‌های رنگارنگش، همیشه یادآور آن روزهای خوش خواهد بود.

عصر بود و درخت خرمالو در سکوت پارک ایستاده بود، اما در دلش هزاران داستان از عشق، شادی و غم نهفته بود. او شاهد گذر زمان و تغییر فصل‌ها بود، اما همیشه با امید به آینده، به زندگی ادامه می‌داد. و این امید، همان چیزی بود که به پیرمرد و همه‌ی کسانی که به پارک می‌آمدند، آرامش و دلگرمی می‌داد.

نتیجه گیری : 

همیشه امیدوار باشیم و با امیدواری خودمان به دیگران هم امید بدهیم. همدم دیگران باشیم تا آنها هم بتوانند روزهای سخت خود را سپری کنند.

توصیف طبیعت پاییزی در انشاء درباره فصل پاییز :

    • به توصیف دقیق و جزئیات طبیعت در فصل پاییز بپردازید. رنگ‌های مختلف برگ‌ها، صدای خش‌خش برگ‌ها زیر پا، و تغییرات در آسمان و هوا را توصیف کنید.
    • از حواس پنج‌گانه خود استفاده کنید. مثلاً بوی خاک مرطوب، صدای باران، و حس خنکی هوا را به تصویر بکشید.

انشاء درباره فصل پاییز که مکالمه دو دختر دبستانی را شرح میدهد . آنها میخواهند برای هم دوستان خوبی باشند . مناسب دانش آموزان مقطع دبستان و متوسطه همراه با نتیجه گیری

موضوع انشاء : من ساینا هستم ، دوست جدید تو

مقدمه :

در یک روز پاییزی، مریم، دختر بچه‌ای کلاس سومی، با نگرانی و دلهره به مدرسه جدیدش قدم گذاشت. برگ‌های زرد و نارنجی درختان به آرامی از شاخه‌ها جدا می‌شدند و به زمین می‌افتادند، اما مریم تنها به فکر دوستان قدیمی‌اش بود که در مدرسه قبلی جا گذاشته بود. او نمی‌دانست که چگونه با همکلاسی‌های جدیدش دوست شود و آیا کسی او را خواهد پذیرفت یا نه.

بدنه : 

وقتی مریم وارد کلاس شد، همه‌ی نگاه‌ها به سوی او چرخید. معلم با لبخندی گرم او را به کلاس معرفی کرد و گفت: “بچه‌ها، این مریم است. او تازه به مدرسه ما آمده و امیدوارم که همه‌ی شما با او مهربان باشید.” مریم با خجالت سرش را پایین انداخت و به دنبال یک جای خالی در کلاس گشت.

در همین لحظه، دختری با موهای بلند و چشمان درخشان به نام ساینا دستش را بلند کرد و گفت: “خانم معلم، مریم می‌تواند کنار من بنشیند.” معلم با لبخند موافقت کرد و مریم به سوی ساینا رفت. ساینا با مهربانی به او لبخند زد و گفت: “سلام مریم، من ساینا هستم. خوشحالم که اینجا هستی.”

در طول روز، ساینا به مریم کمک کرد تا با محیط جدید آشنا شود. او به مریم نشان داد که کجا باید کتاب‌هایش را بگذارد و چگونه به کتابخانه برود. در زنگ تفریح، ساینا مریم را به دوستانش معرفی کرد و با هم بازی کردند. مریم احساس کرد که ساینا واقعاً می‌خواهد با او دوست شود و این احساس به او آرامش و اطمینان داد.

دو دختر دبستانی که به تازگی در مدرسه جدیدشان باه دوست شده اند و درحال خندیدن با هم هستند که موضوع انشاء درباره فصل پاییز هستند

روزها گذشت و مریم و ساینا هر روز بیشتر با هم دوست شدند. آنها با هم درس می‌خواندند، بازی می‌کردند و از لحظات خوشی که با هم داشتند لذت می‌بردند. ساینا همیشه به مریم گوش می‌داد و او را تشویق می‌کرد که از خودش بگوید. مریم نیز به تدریج اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرد و احساس کرد که در مدرسه جدیدش جا افتاده است.

یک روز پاییزی، وقتی که برگ‌های درختان به زمین می‌افتادند و باد سردی می‌وزید، مریم و ساینا در حیاط مدرسه نشسته بودند و درباره‌ی آرزوهایشان صحبت می‌کردند. مریم گفت: “من همیشه آرزو داشتم که یک دوست واقعی پیدا کنم که همیشه کنارم باشد و مرا درک کند. فکر می‌کنم که تو همان دوستی هستی که همیشه دنبالش بودم.”

ساینا با لبخندی گرم گفت: “من هم همین احساس را دارم، مریم. تو بهترین دوستی هستی که می‌توانستم داشته باشم. همیشه کنار هم خواهیم بود و از هم حمایت خواهیم کرد.”

آن روز، مریم فهمید که تغییرات همیشه ترسناک نیستند و گاهی اوقات می‌توانند بهترین چیزهایی را که در زندگی به دست می‌آوریم، به ما هدیه دهند. او با قلبی پر از شادی و امید به آینده، به خانه بازگشت و به یاد آورد که چقدر خوش‌شانس است که دوستی مانند ساینا دارد.

پاییز به پایان می‌رسید و زمستان نزدیک می‌شد، اما دوستی مریم و ساینا هر روز قوی‌تر می‌شد. آنها با هم درس می‌خواندند، بازی می‌کردند و از لحظات خوشی که با هم داشتند لذت می‌بردند. مریم دیگر نگران نبود و می‌دانست که همیشه دوستی مهربان و وفادار در کنار خود دارد.

درختان با برگ‌های رنگارنگشان، شاهد دوستی عمیق و زیبای مریم و ساینا بودند. آنها با هر برگ که به زمین می‌افتاد، داستانی از دوستی و محبت را به یاد می‌آوردند. و مریم، با قلبی پر از عشق و امید، به آینده‌ای روشن و پر از ماجراهای جدید نگاه می‌کرد.

نتیجه گیری :

هیچگاه از یک شروع جدید نترسید شاید بهترین فرصت های زندگی شما در همین شروع جدید نهفته باشد . 

فعالیت‌های پاییزی:

    • فعالیت‌هایی که در فصل پاییز انجام می‌دهید را شرح دهید. مثلاً پیاده‌روی در پارک، جمع‌آوری برگ‌های رنگارنگ، یا نوشیدن چای داغ در هوای خنک.
    • تجربیات شخصی خود را به اشتراک بگذارید. این کار می‌تواند انشاء درباره فصل پاییز را جذاب‌تر و واقعی‌تر کند. این دو المان در انشاء درباره فصل پاییز باعث میشود شما هم دوست داشته باشید تا فصل پاییز را تجربه کنید.

انشاء درباره فصل پاییز که مکالمه دو دوست درابره پاییز را نقل میکند و مناسب دانش آموزان مقطع دبستان و متوسطه است

موضوع انشاء : پاییز زیبا یا پاییز سرد

در یک روز پاییزی، نازنین و مهسا که به تازگی در کلاس هفتم با هم همکلاسی شده بودند ، پس از پایان کلاس‌های مدرسه، به سمت خانه‌هایشان قدم می‌زدند. برگ‌های زرد و نارنجی درختان به آرامی از شاخه‌ها جدا می‌شدند و به زمین می‌افتادند. باد خنکی می‌وزید و هوا پر از بوی خاک و برگ‌های خیس بود.

نازنین با لبخندی گفت: “مهسا، نگاه کن! چقدر این برگ‌های رنگارنگ زیبا هستند. پاییز واقعاً فصل زیبایی است.”

مهسا با نگاهی به برگ‌های روی زمین گفت: “آره ، نازنین. اما بعضی وقت‌ها این برگ‌ها باعث می‌شوند که حیاط خانه مان نا مرتب و شلوغ شود .  شلوغ کاری برگ های زرد پاییزی رو خیلی دوست ندارم چون مامانم یا بابم باید دوباره حیاط رو جارو کنه.”

دو دختر دبستانی درباره فصل پاییز صحبت میکنند و هردو لباس بافتنی به تن دارند. آنها موضوع انشاء درباره فصل پاییز هستند

نازنین کمی فکر کرد و گفت: “درسته، اما فکر می‌کنم که زیبایی‌های پاییز بیشتر از زشتی‌هایش است. مثلاً وقتی که باران می‌بارد و همه جا خیس می‌شود، بوی خاک بارون خورده خیلی دلنشین است.”

مهسا با لبخندی گفت: “بله، بوی خاک نم زده رو دوست دام . اما وقتی باران می‌بارد، لباس‌هایمان خیس می‌شود و ممکن است سرما بخوریم. این هم یکی از مشکلات پاییز است.”

نازنین با نگاهی به آسمان گفت: “شاید حق با تو باشد. اما من هنوز هم عاشق پاییز هستم. وقتی که باد می‌وزد و برگ‌ها را با خود می‌برد، احساس می‌کنم که همه چیز در حال تغییر است و این تغییرات می‌توانند خیلی زیبا باشند. فکر میکنم من هم دارم کمی بزرگتر میشم تو چی ؟ .”

مهسا با نگاهی به برگ‌های در حال افتادن گفت: “بله، تغییرات همیشه بد نیستند. بعضی وقت‌ها تغییر خوبه و  می‌توانند ما را به چیزهای جدید و زیبایی برسانند. مثل وقتی که ما به مدرسه جدید آمدیم و با هم دوست شدیم . فکر کنم پاییز نقشه کشیده بود تا ما رو با هم آشنا کنه .”

نازنین با لبخندی گفت: “درسته، آجی. من هم خیلی خوشحالم که با تو دوست شدم. تو همیشه به من کمک می‌کنی و من از این بابت خیلی ممنونم.”

مهسا با لبخندی گرم گفت: “من هم خوشحالم که تو را دارم، نازنین. تو همیشه به من انرژی مثبت می‌دهی و من از این بابت خیلی خوشحالم.”

حالا دیگه آنها بیشتر درباره‌ی زیبایی‌ها پاییز صحبت می کردند و هر کدام از دیدگاه‌های خودشان گفتند. نازنین گفت: “یکی از چیزهایی که من در پاییز دوست دارم، این است که می‌توانیم لباس‌های گرم و نرم بپوشیم و با یک فنجان چای داغ کنار پنجره بنشینیم و به باران نگاه کنیم.”

مهسا با لبخندی گفت: “بله، این هم یکی از زیبایی‌های پاییز است. اما من تو روزهای پاییزی کتاب خوندن رو بیشتر دوست دارم . راستش وقتی هوا زود تاریک میشه دلم میگیره و دوست دارم سرم رو به یه کاری گرم کنم .”

نازنین با نگاهی به مهسا گفت: “شاید حق با تو باشد. اما من فکر می‌کنم که هر فصلی زیبایی‌ها و مشکلات خودش را دارد. مهم این است که ما بتوانیم از زیبایی‌های هر فصل لذت ببریم و با مشکلاتش کنار بیاییم.”

مهسا با تأمل گفت: “درسته، نازنین. من هم فکر می‌کنم که باید از هر لحظه‌ای که داریم لذت ببریم و به چیزهای خوب فکر کنیم.”

آنها به خانه‌هایشان نزدیک شدند و نازنین گفت: “مهسا، ممنون که همیشه با من هستی و به من کمک می‌کنی. من از این بابت خیلی خوشحالم.”

مهسا با لبخندی گفت: “من هم خوشحالم که تو را دارم، نازنین. تو همیشه به من انرژی مثبت می‌دهی و من از این بابت خیلی خوشحالم مخصوصا که روزهی سرد پاییز یه کمی برام دلگیره .”

آنها با هم خداحافظی کردند و هر کدام به خانه‌ی خود رفتند. مهسا با قلبی پر از شادی و امید به آینده، به خانه بازگشت و به یاد آورد که چقدر خوش‌شانس است که دوستی مانند نازنین دارد. او فهمید که تغییرات همیشه ترسناک نیستند و گاهی اوقات می‌توانند بهترین چیزهایی را که در زندگی به دست می‌آوریم، به ما هدیه دهند.

پاییز به پایان می‌رسید و زمستان نزدیک می‌شد، اما دوستی نازنین و مهسا هر روز قوی‌تر می‌شد. آنها با هم درس می‌خواندند، بازی می‌کردند و از لحظات خوشی که با هم داشتند لذت می‌بردند. نازنین دیگر نگران نبود و می‌دانست که همیشه دوستی مهربان و وفادار در کنار خود دارد.

درختان با برگ‌های رنگارنگشان، شاهد دوستی عمیق و زیبای نازنین و مهسا بودند. آنها با هر برگ که به زمین می‌افتاد، داستانی از دوستی و محبت را به یاد می‌آوردند. و نازنین، با قلبی پر از عشق و امید، به آینده‌ای روشن و پر از ماجراهای جدید نگاه می‌کرد.

نتیجه گیری : 

شما میتوانید به همه پدیده ها با دید مثبت یا منفی نگاه کنید . این بستگی به شما دارد که بخواهید از زندگی لذت ببرید یا بخواهید به خودتان سخت بگیرید.

تغییرات در زندگی روزمره:

    • تغییراتی که فصل پاییز در زندگی روزمره شما ایجاد می‌کند را بیان کنید. مثلاً تغییر در لباس‌ها، استفاده از پتوهای گرم، و تغییرات در برنامه‌های روزانه.
    • می‌توانید از تاثیرات پاییز بر روحیه و احساسات خود نیز صحبت کنید. مثلاً احساس آرامش و راحتی که هوای پاییزی به شما می‌دهد. این میتواند تمایل به تغییر را در انشاء درباره فصل پاییز انعکاس دهد.

انشاء درباره فصل پاییز با داستانی فانتزی مخصوص دانش آموزان دوره دبیرستان به همراه نتیجه گیری

موضوع انشاء : مکالمه برگ تنها و فصل پاییز

در یک روز پاییزی، برگ سبز و تنهایی روی شاخه‌ای از درختی بلند نشسته بود. باد ملایمی می‌وزید و برگ‌های دیگر یکی پس از دیگری از شاخه‌ها جدا می‌شدند و به زمین می‌افتادند. اما این برگ، با تمام وجود به شاخه‌اش چسبیده بود و نمی‌خواست از آن جدا شود.

پاییز با رنگ‌های گرم و دلنشینش به درخت نزدیک شد و با صدای آرامی گفت: “سلام برگ کوچک. چرا هنوز اینجا هستی؟”

برگ با صدای لرزان پاسخ داد: “سلام پاییز. من نمی‌خواهم از اینجا بروم. اینجا خانه من است. من از جدا شدن می‌ترسم.”

پاییز با لبخندی مهربان گفت: “من می‌فهمم. جدا شدن همیشه سخت است. اما هر پایانی، آغازی جدید است. وقتی تو از شاخه جدا شوی، به زمین می‌افتی و بخشی از خاک می‌شوی. از آن خاک، درختان و گیاهان جدیدی رشد می‌کنند. این چرخه زندگی است.”

برگی تنها که در حال افتادن از درخت است و با فصل پاییز صحبت میکند. او موضوع انشاء درباره فصل پاییز است

برگ با نگرانی پرسید: “اما اگر من به زمین بیفتم، دیگر نمی‌توانم آسمان را ببینم. نمی‌توانم صدای باد را بشنوم. نمی‌توانم نور خورشید را حس کنم.”

پاییز با صدای آرامش‌بخش پاسخ داد: “تو همیشه بخشی از این جهان خواهی بود. حتی وقتی به زمین بیفتی، همچنان به زندگی ادامه می‌دهی. تو در هر قطره باران، در هر نسیم باد، و در هر پرتو خورشید حضور خواهی داشت. تو بخشی از این جهان هستی و همیشه خواهی بود.”

برگ با اشک در چشمانش گفت: “اما من نمی‌خواهم تنها باشم. من نمی‌خواهم فراموش شوم.”

پاییز با مهربانی گفت: “تو هرگز تنها نخواهی بود. هر برگ، هر درخت، هر گیاه، همه بخشی از یک کل بزرگتر هستند. ما همه با هم مرتبط هستیم. و تو همیشه در خاطرات این درخت و این جنگل باقی خواهی ماند.”

برگ با صدای آرامی گفت: “شاید حق با تو باشد. شاید وقت آن رسیده که من هم بخشی از این چرخه شوم.”

پاییز با لبخندی گفت: “بله، وقت آن رسیده. و من اینجا هستم تا به تو کمک کنم. تو تنها نیستی.”

برگ با آرامش بیشتری گفت: “متشکرم پاییز. من آماده‌ام.”

و با یک نسیم ملایم، برگ از شاخه جدا شد و به آرامی به زمین افتاد. او احساس کرد که بخشی از چیزی بزرگتر و زیباتر شده است. او دیگر تنها نبود. او بخشی از جهان بود.

نتیجه گیری : 

همیشه برای رشد کردن باید سختی ها را تحمل کرد. سختی بر زمین افتادن و دوباره روییدن و باز بزرگ شدن و پرواز کردن.

نتیجه‌گیری:

    • در پایان، می‌توانید خلاصه‌ای از نکات اصلی انشاء خود ارائه دهید.
    • احساسات و افکار خود را درباره فصل پاییز بیان کنید و اینکه چرا این فصل برای شما خاص است. این ویژگی میتواند بار احساسی انشاء درباره فصل پاییز را بالا ببرد.

با رعایت این نکات، می‌توانید یک انشاء جذاب و تاثیرگذار درباره فصل پاییز بنویسید. به یاد داشته باشید که استفاده از کلمه کلیدی “انشاء درباره فصل پاییز” در متن خود به بهبود سئو و جذب بیشتر مخاطبان کمک می‌کند.

انشاء درباره فصل پاییز مخصوص دانش آموزان دروه متوسطه با نتیجه گیری خوب

موضوع انشاء : دلگمری فصل پاییز به فصل تابستان

در یک روز گرم و طولانی، تابستان با تمام شکوه و جلالش در حال گذراندن آخرین روزهای خود بود. خورشید با تمام قدرت می‌تابید و زمین را گرم می‌کرد. اما تابستان، با تمام زیبایی‌هایش، احساس خستگی می‌کرد. او می‌دانست که زمان آن رسیده تا جای خود را به پاییز بدهد.

در همین حال، پاییز با نسیم خنک و دلنشینش به تابستان نزدیک شد و با صدای آرامی گفت: “سلام تابستان. می‌بینم که خسته‌ای. میگم دوست داری کمی استراحت کنی و بقیه کارها رو به من بسپری ؟”

تابستان با لبخندی خسته پاسخ داد: “سلام پاییز. بله، احساس می‌کنم که دیگر توان ادامه دادن ندارم. این روزهای طولانی و گرم، مرا خسته کرده‌اند. من آماده‌ام که جای خود را به تو بدهم.”

پاییز با مهربانی گفت: “من می‌فهمم. هر فصلی زمانی برای درخشش دارد و زمانی برای استراحت. تو با گرمایت، زمین را زنده کردی و به گیاهان و حیوانات زندگی بخشیدی. حالا نوبت من است که با خنکایم، زمین را آرام کنم و به آن استراحت بدهم.”

تابستان با صدای آرامی گفت: “اما من نگرانم. آیا مردم از رفتن من ناراحت خواهند شد؟ آیا آنها از آمدن تو خوشحال خواهند بود؟
آخه من تو دل مردم مینداختم که برن مسافرت ، برن دریا و برن استخر تا خوشحالتر باشن ”

پاییز با لبخندی دلنشین پاسخ داد: “مردم همیشه تغییر را می‌پذیرند. آنها از گرمای تو لذت برده‌اند و حالا آماده‌اند تا از خنکای من لذت ببرند. هر فصلی زیبایی‌های خاص خود را دارد و مردم از هر کدام به نوبه خود لذت می‌برند
میخوای من هم یه کاری کنم که اونها لذت ببرن ؟ خب من برگ درختا رو رنگ و وارنگ میکنم تا جنگلها زیبا بشن و اونها برن جنگل و لذت ببرن . چطوره ؟ .”

تابستان با اشک در چشمانش گفت: “من همیشه سعی کرده‌ام بهترین خود را نشان دهم. امیدوارم که مردم از من راضی بوده باشند.”

پاییز با صدای آرامش‌بخش گفت: “مطمئن باش که آنها از تو راضی بوده‌اند. تو با گرمایت، به آنها شادی و انرژی بخشیدی. حالا نوبت من است که با رنگ‌های گرم و دلنشینم، به آنها آرامش و زیبایی ببخشم.”

تابستان با صدای آرامی گفت: “متشکرم پاییز. من آماده‌ام که جای خود را به تو بدهم. امیدوارم که تو هم بتوانی به مردم شادی و آرامش ببخشی.”

پاییز با لبخندی گفت: “من تمام تلاشم را خواهم کرد. و تو هم استراحت کن و انرژی خود را برای بازگشت دوباره جمع کن. ما همیشه در این چرخه زندگی با هم هستیم و هر کدام نقش مهمی داریم.”

تابستان با آرامش بیشتری گفت: “بله، حق با توست. من استراحت خواهم کرد و منتظر بازگشت دوباره‌ام خواهم بود. متشکرم پاییز.”

و با این کلمات، تابستان به آرامی جای خود را به پاییز داد. نسیم خنک پاییزی شروع به وزیدن کرد و رنگ‌های گرم و دلنشین پاییز به تدریج جایگزین گرمای تابستان شدند. تابستان با آرامش و رضایت به استراحت رفت، در حالی که پاییز با زیبایی‌هایش به زمین خوش‌آمد گفت.

نتیجه گیری :

گاهی باید بقیه کارها را به دیگران سپرد و خودمان کمی استرحت کنیم. باید به دیگران هم اعتماد کرد تا آنها نیز بتوانند مثل ما استعدادهایشان را نشان دهند.

انشاء درباره فصل پاییز برای دانش آموزان دوره متوسطه و دبیرستان با محتوای عالی و نتیجه گیری

موضوع انشاء : احوالپرسی پیرمرد خدمتکار مدرسه با فصل پاییز

در یک صبح پاییزی، وقتی برگ‌های زرد و نارنجی درختان به آرامی به زمین می‌افتادند، پیرمرد خدمتکار مدرسه، آقای کریمی، با جارو در دست در حیاط مدرسه قدم می‌زد. او همیشه پاییز را دوست داشت، حتی اگر کارش بیشتر می‌شد. صدای خش‌خش برگ‌ها زیر پاهایش، او را به یاد خاطرات کودکی‌اش می‌انداخت.

آقای کریمی به سمت درخت بزرگ وسط حیاط رفت و شروع به جارو کردن برگ‌ها کرد. ناگهان صدایی نرم و آرام از پشت سرش شنید: “سلام آقای کریمی، امروز چطورید؟”

پیرمرد برگشت و با تعجب دید که فصل پاییز، با لباس‌های زرد و نارنجی، در مقابلش ایستاده است. او لبخندی زد و گفت: “سلام پاییز عزیز، من خوبم. تو چطور؟”

پاییز با لبخندی گرم پاسخ داد: “من هم خوبم. می‌دانم که این فصل برای تو کار بیشتری به همراه دارد، اما به نظر می‌رسد که تو از آن لذت می‌بری.”

پیرمرد سرایدار مدرسه با آقای پاییز صحبت میکند و صحبت های آنها موضوع انشاء درباره فصل پاییز است

آقای کریمی با نگاهی مهربان به پاییز گفت: “بله، درست است. هرچند که برگ‌ها را باید جارو کنم و کارم بیشتر می‌شود، اما دیدن بچه‌ها که دوباره به مدرسه می‌آیند، برایم لذت‌بخش است. صدای خنده‌ها و بازی‌هایشان، حیاط مدرسه را زنده می‌کند.”

پاییز با نگاهی عمیق به پیرمرد گفت: “تو همیشه با عشق و علاقه کار می‌کنی. این عشق تو به بچه‌ها و مدرسه، حتی در این سن و سال، قابل تحسین است.”

آقای کریمی با چشمانی پر از اشک گفت: “بچه‌ها به من انرژی می‌دهند. هر سال که پاییز می‌آید و مدرسه‌ها باز می‌شوند، احساس می‌کنم که دوباره جوان شده‌ام. هر برگ زردی که جارو می‌کنم، به من یادآوری می‌کند که زندگی همچنان ادامه دارد و هر روز جدیدی با خود امید و شادی می‌آورد.”

پاییز با نگاهی محبت‌آمیز به پیرمرد گفت: “تو واقعاً یک گنجینه‌ای، آقای کریمی. عشق و علاقه‌ای که به کارت داری، الهام‌بخش است. امیدوارم همیشه این انرژی و عشق را در قلبت حفظ کنی.”

آقای کریمی با لبخندی گرم گفت: “ممنونم پاییز عزیز. تو دست قدیمی من هستی . حضور تو و برگ‌های زیبایت، هر سال به من یادآوری می‌کند که زندگی چقدر زیباست، حتی با تمام سختی‌ها و چالش‌هایش.”

پاییز با نگاهی پر از احترام به پیرمرد گفت: “من همیشه در کنار تو خواهم بود، آقای کریمی. هر سال که برمی‌گردم، امیدوارم که تو را با همین انرژی و عشق ببینم.”

آقای کریمی با نگاهی پر از امید به پاییز گفت: “من هم امیدوارم که همیشه بتوانم این عشق و انرژی را حفظ کنم. حضور تو و بچه‌ها، به من زندگی می‌بخشد.”

پاییز با لبخندی گرم گفت: “خداحافظ آقای کریمی، تا سال آینده.”

پیرمرد با لبخندی مهربان گفت: “خداحافظ پاییز عزیز، منتظرت خواهم بود.”

نتیجه گیری :

همیشه به کار خود عشق بورزید . شاید کار شما کوچک به نظر برسد ولی احتمالا برای دیگران فایده های بسیاری دارد. 

انشاء درباره فصل پاییز برای دانش آموزان سال ششم و هفتم که بسیار هم آموزنده است و شامل نتیجه گیری میشود

موضوع انشاء : نیکا پرنده مهاجر و درخت بلوط پاییزی

در یک روز پاییزی، وقتی برگ‌های زرد و نارنجی درختان به آرامی به زمین می‌افتادند، پرنده‌ای مهاجر به نام “نیکا” به یک درخت پیر و بزرگ به نام “بلوط” نزدیک شد. نیکا که از سفر طولانی خود خسته بود، روی یکی از شاخه‌های بلوط نشست و با صدای نرمی گفت: “سلام بلوط پیر، من نیکا هستم. از سرزمین‌های دور آمده‌ام و به دنبال مکانی برای استراحت می‌گردم.”

بلوط با صدای خش‌دار و آرامی پاسخ داد: “سلام نیکا. خوش آمدی. من بلوط هستم و سال‌هاست که در اینجا ایستاده‌ام. داستان‌های زیادی از پرندگان مهاجر شنیده‌ام. بگو ببینم، چه چیزی تو را به اینجا کشانده است؟”

نیکا با نگاهی به برگ‌های زرد و نارنجی که در باد می‌رقصیدند، گفت: “هر سال در این فصل، من و خانواده‌ام به سرزمین‌های گرم‌تر مهاجرت می‌کنیم. اما امسال، حس عجیبی دارم. انگار که چیزی در اینجا منتظر من است.”

بلوط با لبخندی گفت: “پاییز همیشه حس‌های عجیبی به همراه دارد. این فصل، فصل تغییر و تحول است. برگ‌ها می‌ریزند تا جا برای برگ‌های جدید باز شود. شاید تو هم به دنبال تغییر و تحولی در زندگی‌ات هستی.”

نیکا با تعجب پرسید: “چگونه می‌توانم تغییر کنم؟ من فقط یک پرنده‌ام که هر سال مسیر مشخصی را طی می‌کنم.”

بلوط با صدای آرامی گفت: “تغییر همیشه به معنای تغییر مسیر نیست. گاهی اوقات، تغییر درون ما رخ می‌دهد. شاید این پاییز، فرصتی برای تو باشد تا به درون خود نگاه کنی و ببینی که چه چیزی واقعاً برایت مهم است.”

نیکا با نگاهی به دوردست‌ها گفت: “شاید حق با تو باشد، بلوط پیر. همیشه به دنبال مقصدی بودم، اما شاید مقصد واقعی درون خودم باشد.”

بلوط با صدای نرمی گفت: “درست است، نیکا. هر فصل پاییز، فرصتی برای بازنگری و تأمل است. برگ‌ها می‌ریزند تا به ما یادآوری کنند که همه چیز گذراست و ما باید از هر لحظه لذت ببریم.”

نیکا با لبخندی گفت: “ممنونم بلوط پیر. صحبت با تو به من آرامش داد. حالا می‌دانم که باید به درون خود نگاه کنم و از هر لحظه سفرم لذت ببرم.”

بلوط با صدای آرامی گفت: “خوشحالم که توانستم کمکت کنم، نیکا. امیدوارم سفر بعدی‌ات پر از لحظات زیبا و خاطره‌انگیز باشد.”

نیکا با نگاهی به آسمان گفت: “وقت آن است که به سفرم ادامه دهم. اما این بار، با قلبی آرام و ذهنی باز.”

بلوط با لبخندی گفت: “سفر خوبی داشته باشی، نیکا. همیشه به یاد داشته باش که تغییر و تحول بخشی از زندگی است و ما باید از هر لحظه آن لذت ببریم.”

نیکا با بال‌های باز به آسمان پرواز کرد و در حالی که به دوردست‌ها می‌رفت، احساس کرد که این پاییز، آغاز یک سفر جدید و متفاوت برای اوست. سفری که نه تنها به مقصدی جدید، بلکه به درون خود نیز خواهد بود.

نتیجه گیری :

گاهی لازم نیست خیلی تلاش کنید تا یک راه جدید توی زندگی برای خودتون پیدا کنید . شاید فقط لازمه خودتان را بهتر بشناسید تا از استعدادهای خودتان بیشتر استفاده کنید.

انشاء درباره فصل پاییز با موضوعات عالی و جدید برای دانش آموزان دوره ابتدایی و متوسطه

موضوع انشاء :سارا صدای خش خش برگها را دوست دارد مثل بوی کاغذ های کتاب نو

در یک روز پاییزی، وقتی برگ‌های زرد و نارنجی درختان به آرامی از شاخه‌ها جدا می‌شدند و با نسیم ملایم به زمین می‌افتادند، سارا با هیجان به سمت مدرسه جدیدش قدم می‌زد. او عاشق پاییز بود؛ فصل رنگ‌ها و بوی کاغذهای نو. هر سال، شروع مدرسه برای او معنای خاصی داشت. بوی کتاب‌های تازه چاپ شده، مدادهای نوک تیز و دفترهای سفید و تمیز، همه و همه برایش یادآور خاطرات شیرین کودکی بودند.

سارا در حالی که به مدرسه نزدیک می‌شد، به یاد اولین روز مدرسه‌اش در کلاس اول افتاد. آن روز هم مثل امروز، هوا خنک و دلپذیر بود و او با دستانی لرزان از هیجان، کتاب‌های نو را در آغوش گرفته بود. بوی کاغذهای تازه چاپ شده، حس امنیت و آرامش را به او می‌داد. او همیشه معتقد بود که بوی کتاب‌های نو، بوی امید و شروعی تازه است.

وقتی به مدرسه رسید، بچه‌ها را دید که با هیجان در حیاط بازی می‌کردند و صدای خنده‌هایشان فضای مدرسه را پر کرده بود. سارا با لبخندی بر لب، به سمت کلاسش رفت. در کلاس، معلم با مهربانی به او خوش‌آمد گفت و او را به همکلاسی‌های جدیدش معرفی کرد. سارا کمی خجالت‌زده بود، اما بوی کاغذهای نو و صدای خش‌خش برگ‌های پاییزی که از پنجره به گوش می‌رسید، به او آرامش می‌داد.

در زنگ تفریح، سارا با چند نفر از همکلاسی‌هایش آشنا شد. آن‌ها درباره کتاب‌های جدیدشان صحبت می‌کردند و هر کدام از خاطرات شیرینشان از پاییز و مدرسه می‌گفتند. یکی از بچه‌ها گفت که هر سال در پاییز، با خانواده‌اش به پارک می‌رود و برگ‌های رنگارنگ را جمع می‌کند. دیگری از بوی خوش چای داغی که مادرش در روزهای سرد پاییزی برایش درست می‌کرد، صحبت کرد.

سارا با شنیدن این داستان‌ها، احساس کرد که در این مدرسه جدید هم می‌تواند دوستان خوبی پیدا کند و خاطرات زیبایی بسازد. او به یاد آورد که چقدر عاشق قدم زدن در خیابان‌های پوشیده از برگ‌های پاییزی است و چقدر دوست دارد در روزهای بارانی، زیر چتر با دوستانش به خانه برگردد.

وقتی زنگ آخر به صدا درآمد، سارا با دوستان جدیدش به سمت خانه راه افتاد. آن‌ها در راه درباره برنامه‌هایشان برای آخر هفته صحبت می‌کردند و سارا با خود فکر کرد که چقدر خوش‌شانس است که در این فصل زیبا، با این دوستان خوب آشنا شده است.

پاییز برای سارا همیشه فصل شروع‌های تازه و امیدهای نو بود. بوی کاغذهای نو، صدای خش‌خش برگ‌ها و هوای خنک و دلپذیر، همه و همه برایش یادآور خاطرات شیرین و لحظات زیبایی بودند که هیچ‌گاه فراموش نمی‌کرد. او با لبخندی بر لب، به آینده‌ای روشن و پر از ماجراهای جدید فکر کرد و با خود عهد بست که از هر لحظه این فصل زیبا لذت ببرد.

نتیجه گیری :

گاهی میشود با دلخوشی های کوچک ولی شیرین بر سختی شروع کارها پیروز شد به شرطی که هدف بزرگی برای خودتان تعریف کرده باشید.

انشاء درباره فصل پاییز برای دانش آموزان سال سوم و چهارم و پنج و ششم با بهترین ترکیب بندی و محتوا

موضوع انشاء :علی پسرک فال فروش و پاییز مهربان

در یک روز پاییزی، وقتی برگ‌های زرد و نارنجی درختان به آرامی از شاخه‌ها جدا می‌شدند و با نسیم ملایم به زمین می‌افتادند، علی با جعبه فال‌هایش در دست، سر چهارراه ایستاده بود. او هر روز صبح زود از خواب بیدار می‌شد و به اینجا می‌آمد تا فال‌هایش را بفروشد. علی عاشق پاییز بود؛ فصل رنگ‌ها و بوی کاغذهای نو. هر سال، شروع مدرسه برای او معنای خاصی داشت، حتی اگر خودش نتواند به مدرسه برود.

پسرک فال فروش معلول که او هم دوست دارد با بچه ها دیگر به مدرسه برود

علی با دقت به بچه‌هایی که با کیف‌های رنگارنگ و کتاب‌های نو به سمت مدرسه می‌رفتند، نگاه می‌کرد. او همیشه آرزو داشت که بتواند مثل آن‌ها به مدرسه برود و درس بخواند. بوی کاغذهای تازه چاپ شده و صدای خش‌خش برگ‌های پاییزی که زیر پای بچه‌ها خرد می‌شد، برای او یادآور امید و آرزوهایش بود.

یک روز، وقتی علی مشغول فروش فال‌هایش بود، دختری به نام سارا که به تازگی به این محله نقل مکان کرده بود، به او نزدیک شد. سارا با لبخندی مهربان به علی گفت: “سلام! می‌تونم یه فال بخرم؟” علی با خوشحالی فال‌ها را به او نشان داد و سارا یکی از آن‌ها را انتخاب کرد. وقتی سارا فال را باز کرد و شروع به خواندن کرد، چشمانش برق زد. فال نوشته بود: “هر روز یک شروع تازه است. امیدت را از دست نده.”

سارا با لبخندی به علی گفت: “این فال خیلی قشنگه. ممنونم.” علی با لبخندی پاسخ داد: “خواهش می‌کنم. امیدوارم روز خوبی داشته باشی.” سارا با خوشحالی به سمت مدرسه رفت و علی با خود فکر کرد که چقدر دوست دارد روزی بتواند مثل سارا به مدرسه برود و درس بخواند.

روزها گذشت و هر روز سارا از علی فال می‌خرید و با او صحبت می‌کرد. آن‌ها کم‌کم دوست شدند و سارا از علی درباره آرزوها و امیدهایش پرسید. علی با صداقت گفت: “من همیشه دوست داشتم درس بخونم و باسواد بشم، اما مجبورم کار کنم تا به خانواده‌ام کمک کنم.”

سارا با شنیدن این حرف‌ها، تصمیم گرفت به علی کمک کند. او با مادرش صحبت کرد و مادرش قبول کرد که به علی کمک کنند تا بتواند به مدرسه برود. یک روز، سارا و مادرش به علی گفتند که می‌خواهند به او کمک کنند تا به مدرسه برود. علی با چشمانی پر از اشک از خوشحالی، از آن‌ها تشکر کرد.

پاییز برای علی همیشه فصل امید و شروع‌های تازه بود. بوی کاغذهای نو، صدای خش‌خش برگ‌ها و هوای خنک و دلپذیر، همه و همه برایش یادآور خاطرات شیرین و لحظات زیبایی بودند که هیچ‌گاه فراموش نمی‌کرد. او با لبخندی بر لب، به آینده‌ای روشن و پر از ماجراهای جدید فکر کرد و با خود عهد بست که از هر لحظه این فصل زیبا لذت ببرد.

از آن روز به بعد، علی هر روز صبح با هیجان به مدرسه می‌رفت و بعد از مدرسه، به سر چهارراه می‌رفت تا فال‌هایش را بفروشد. او با تلاش و پشتکار، درس‌هایش را می‌خواند و هر روز بیشتر و بیشتر یاد می‌گرفت. سارا و دوستانش همیشه به او کمک می‌کردند و او را تشویق می‌کردند.

پاییز برای علی همیشه یادآور شروعی تازه و امیدهای نو بود. بوی کاغذهای نو، صدای خش‌خش برگ‌ها و هوای خنک و دلپذیر، همه و همه برایش یادآور خاطرات شیرین و لحظات زیبایی بودند که هیچ‌گاه فراموش نمی‌کرد. او با لبخندی بر لب، به آینده‌ای روشن و پر از ماجراهای جدید فکر کرد و با خود عهد بست که از هر لحظه این فصل زیبا لذت ببرد. 

نتیجه گیری :

گاهی بایدبه دور و برمان بهتر نگاه کنیم شاید کسی منتظر ماست تا به او کمک کنیم. شاید هم روزی ما به کمک دیگران احتیاج داشته باشیم. 

انشاء درباره فصل پاییز برای دانش آموزان مقطع دبستان و متوسطه با بهترین متن و داستان

موضوع انشاء : پاییز اومده ولی معلم مهربان من نه

در یک روز پاییزی، وقتی برگ‌های زرد و نارنجی درختان به آرامی از شاخه‌ها جدا می‌شدند و با نسیم ملایم به زمین می‌افتادند، بچه‌های کلاس پنجم با دلی پر از دلتنگی به مدرسه می‌رفتند. امسال، مدرسه بدون حضور معلم مهربانشان، خانم رضایی، حس و حال دیگری داشت. خانم رضایی همیشه با لبخندی گرم و صدایی آرام، به بچه‌ها درس می‌داد و آن‌ها را تشویق می‌کرد تا بهترین خودشان باشند.

سارا، یکی از دانش‌آموزان کلاس، با دلی پر از غم به یاد روزهایی افتاد که خانم رضایی با شور و شوق درباره فصل پاییز صحبت می‌کرد. او همیشه می‌گفت: “پاییز فصل تغییر و تحول است. همان‌طور که برگ‌ها رنگ عوض می‌کنند، ما هم باید یاد بگیریم که با تغییرات زندگی کنار بیاییم و از آن‌ها درس بگیریم.” سارا با خود فکر کرد که چقدر این حرف‌ها حالا برایش معنا پیدا کرده‌اند.

در زنگ تفریح، بچه‌ها دور هم جمع شدند و درباره خاطراتشان با خانم رضایی صحبت کردند. نازنین گفت: “یادتونه وقتی اولین بار به ما گفت که هر کدوممون یه استعداد خاص داریم و باید اون رو پیدا کنیم؟” همه با سر تأیید کردند و لبخندی بر لبانشان نشست. خانم رضایی همیشه به بچه‌ها اعتماد به نفس می‌داد و آن‌ها را تشویق می‌کرد تا به دنبال آرزوهایشان بروند.

یک روز، وقتی بچه‌ها در کلاس نشسته بودند و به درس گوش می‌دادند، در باز شد و خانم رضایی با لبخندی وارد شد. همه با خوشحالی از جا پریدند و به سمت او دویدند. خانم رضایی گفت: “سلام بچه‌ها! دلم براتون تنگ شده بود و اومدم تا یه خبر خوب بهتون بدم.” بچه‌ها با هیجان منتظر شنیدن خبر بودند.

خانم رضایی ادامه داد: “من امسال به یه مدرسه دیگه منتقل شدم، اما همیشه به یاد شما هستم و امیدوارم که شما هم من رو فراموش نکنید. اما خبر خوب اینه که من یه پروژه جدید دارم که می‌خوام شما هم توش شرکت کنید.” بچه‌ها با چشمانی پر از اشتیاق به او نگاه کردند.

خانم رضایی توضیح داد که می‌خواهد یک کتاب درباره خاطرات پاییزی بچه‌ها بنویسد و از آن‌ها خواست که هر کدام یک داستان کوتاه درباره پاییز و خاطراتشان با او بنویسند. بچه‌ها با خوشحالی قبول کردند و هر کدام شروع به نوشتن داستان خود کردند.

سارا در داستانش نوشت: “پاییز برای من همیشه یادآور روزهایی است که خانم رضایی با لبخندش به ما درس می‌داد و ما را تشویق می‌کرد تا بهترین خودمان باشیم. او به ما یاد داد که تغییرات زندگی را بپذیریم و از آن‌ها درس بگیریم. هر بار که بوی کاغذهای نو و صدای خش‌خش برگ‌های پاییزی را می‌شنوم، به یاد او می‌افتم و امیدوارم که روزی بتوانم مثل او مهربان و دلسوز باشم.”

وقتی خانم رضایی داستان‌ها را خواند، چشمانش پر از اشک شد. او با صدایی لرزان گفت: “شما بچه‌ها بهترین هدیه‌ای هستید که یک معلم می‌تواند داشته باشد. امیدوارم همیشه موفق و خوشحال باشید.” بچه‌ها با اشک و لبخند او را در آغوش گرفتند و قول دادند که همیشه به یاد او باشند.

پاییز برای بچه‌های کلاس پنجم همیشه یادآور خاطرات شیرین و لحظات زیبایی بود که با خانم رضایی داشتند. بوی کاغذهای نو، صدای خش‌خش برگ‌ها و هوای خنک و دلپذیر، همه و همه برایشان یادآور مهربانی و عشق معلمی بود که هیچ‌گاه فراموش نمی‌کردند. آن‌ها با لبخندی بر لب، به آینده‌ای روشن و پر از ماجراهای جدید فکر کردند و با خود عهد بستند که از هر لحظه این فصل زیبا لذت ببرند.

نتیجه گیری : 

دوستان خوب همیشه شما را دوباره پیدا میکنند حتی اگر از هم فاصله زیادی پیدا کرده باشید. قدر دوستان خوب را بدانید.

این مقالات را هم بخوانید

بستن

دسته بندی محصولات

افزودن به سبد خرید